{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی (.iv &.tv.n): مطرح در واژهنامه ترجمیک
متاسفانه جستجوی دقیق عین این کلمه یا عبارت، نتیجهای دربرنداشت.
معنی (.iv &.tv.n): مطرح کردن، گذاردن، قراردادن، اقامه , (elffab، elzzup، noitseuq)سوال پیچ کردن باسئوال گی, حالت، ژست، قیافهگیری برای عکسبرداری، (.tv): , ر انداختن کردن، ژست گرفتن، وانمود شدن، قیافهگرفتن، وضع, معنی (پهذ &پفذپئ): مطرح کردن، گذاردن، قراردادن، اقامه پ (ثکببشد، ثکططعح، ئخهفسثعض)سوال پیچ کردن باسئوال گیپ حالت، ژست، قیافهگیری برای عکسبرداری، (پفذ): پ ر انداختن کردن، ژست گرفتن، وانمود شدن، قیافهگرفتن، وضع, معنی (,iv &,tv,n): kzcp lcbj، ;vاcbj، rcاcbاbj، اrاki , (elffab، elzzup، noitseuq)smاg /d] lcbj fاsnmاg ;d, pاgت، ژsت، rdاti;dcd fcاd ulsfcbاcd، (,tv): , c اjbاoتj lcbj، ژsت ;ctتj، mاjkmb abj، rdاti;ctتj، mqu, معنی اصطلاح (.iv &.tv.n): مطرح کردن، گذاردن، قراردادن، اقامه , (elffab، elzzup، noitseuq)سوال پیچ کردن باسئوال گی, حالت، ژست، قیافهگیری برای عکسبرداری، (.tv): , ر انداختن کردن، ژست گرفتن، وانمود شدن، قیافهگرفتن، وضع, معادل (.iv &.tv.n): مطرح کردن، گذاردن، قراردادن، اقامه , (elffab، elzzup، noitseuq)سوال پیچ کردن باسئوال گی, حالت، ژست، قیافهگیری برای عکسبرداری، (.tv): , ر انداختن کردن، ژست گرفتن، وانمود شدن، قیافهگرفتن، وضع, (.iv &.tv.n): مطرح کردن، گذاردن، قراردادن، اقامه , (elffab، elzzup، noitseuq)سوال پیچ کردن باسئوال گی, حالت، ژست، قیافهگیری برای عکسبرداری، (.tv): , ر انداختن کردن، ژست گرفتن، وانمود شدن، قیافهگرفتن، وضع چی میشه؟, (.iv &.tv.n): مطرح کردن، گذاردن، قراردادن، اقامه , (elffab، elzzup، noitseuq)سوال پیچ کردن باسئوال گی, حالت، ژست، قیافهگیری برای عکسبرداری، (.tv): , ر انداختن کردن، ژست گرفتن، وانمود شدن، قیافهگرفتن، وضع یعنی چی؟, (.iv &.tv.n): مطرح کردن، گذاردن، قراردادن، اقامه , (elffab، elzzup، noitseuq)سوال پیچ کردن باسئوال گی, حالت، ژست، قیافهگیری برای عکسبرداری، (.tv): , ر انداختن کردن، ژست گرفتن، وانمود شدن، قیافهگرفتن، وضع synonym, (.iv &.tv.n): مطرح کردن، گذاردن، قراردادن، اقامه , (elffab، elzzup، noitseuq)سوال پیچ کردن باسئوال گی, حالت، ژست، قیافهگیری برای عکسبرداری، (.tv): , ر انداختن کردن، ژست گرفتن، وانمود شدن، قیافهگرفتن، وضع definition,
معنی Tracking, معنی delicate, ترجمه delicate به فارسی, معنی necessitate, ترجمه necessitate به فارسی, معنی stored, ترجمه stored به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی،
ترجمه مقالات انگلیسی